Page images
PDF
EPUB

و اطلاق ذاتیت و طور با عبار مظاهر و تعینات

با گلرخ پونیشه مرلحظه پوشن جشم بن عون زوخنده که مربع گر خوبان جهان در پرده جان بشم

نهان

رخسار تونی نقاب دید من ان دیدار تو بی حجاب دید بوجدان ما دانه در کمال مشراق بوده شمه افتاب و بد شوبان

ور

خورشید و بر فلک زند رایت در پر تو و خنده ا چیره شود دیده واندم گرگ زیر ده البوم انا اح تعالی می بینی تصور تعین اول و حد قیست حرف و قابی محض شمال بمجمع قالمیات چه قابلیت تجرد از جمع اعتبارات وصیفات و چه انتصاف مهم و با تبار تجرد ز جمع اعتباری اناتی که از قابلیت این تجرد نیز مر بها داشت دمرادی

ذات من حیث مسی از همه اسما و صفات مغرا و از جمع نسب و اضافات بترا انصاف او باین امور اربار توجه است با نام و ورود بجای اول که د یوه برخه نمود نسبت علم و نور وجود و شود تحت کشت و نسبت علم نسب موز وجود و نسبت علم تحقیقی عالمیت و معلومیت شد و در ستاری نمود دخا مریت و منظریت و وجود و شهود پس تنبع واحدیت جودیت و شا پدیت امشو دیت و چند ظهور که و

و

لازم نور ست موقت بطون و بطون را تقدم ذاتی و اولپشت نسبت با ظور پس اسم اول و آخر وفظا بر این یین شده چنین در تجلی انی دالت الى ما شاء الهب واضافات مضاعف می شود و سر چند تضاعف نسب و اسمار او پشت طهورا و بلک خضار او نشتر شمان ما تحب

پستی تعباس عقل اصحاب شود در غار ها اعان ما یو نمود یکن مکاشفات ارباب شود ایمان معارضند و پسران صفات غیر دانند من حيث با تنير العقول ومین دان من حيث التحق والحصول شله عالم ذات با عتبار صفت علم و قادر باعتبار قدرت و مرید با عتاب ارادت و شک نیست که اینها چنانک عجب م علیکم متغایر ندمر ذات را نیز مغایرندا ما بحسب تحقق مستی عین ذاتند بان معنی که آنجا وجود است نقد و نیست بلکه

او

و جود لیست واحد و اسما و صفات نب و اختبار آزاد ای دربعد ان بات توپاک ایران نی درحق کی توار کیت این از و تحت به خورد سایت با ذات توز روی حق مین

ذات مرجو جودو قایم و ذات تو وجود سان پسی بس بی زیست یاد دلخواه این قانع نشوی بزنک نا کا بیان

تكُنت اصیل به زنمها ازان بایست مراجی جنبه من انتدانان لفظ وجود را کا بین حق و حصول که معانی

[ocr errors]

مید ریه و مفهومات اعتباریه اند اطلاق سکند و بدان اخبار از قل مقولات ما این است که در برابر وی اوی نست در خارج بلکه ،امیابت را عارض میشود تقتل ان ان کا وی بیان کرده اند کا لفظ و میگویند وقتی بخواند که پی وی ثبات خودوریت وستی ای موجودات بوی ونی انتقیقه غیرارزوی موجودات د خارج و باقی موجودات معارض ویند و قایم بی اچانک ذوق کل کبرار عارفین بخت ما ایسی یقین مان گوانی دیده

و حقا ان کا پنتی بب می نیاورده

بود و امانات یک ایران ان مرد ایرانی ای سایت تقاکه معبد یا نیم پس دون انده می گزاری کشیدین چیت حق سبحانه خرمستی نیست و پستی اور ا انحطاط و پستی نی مقدیست از سمت تبدل و غیره برات از وصیت نقد و و کمتر از من شانهای نشان نه د علم کند و نه در عیان همه چند تا و چونها از و سید او اوبی چند

و چون همه چیرنا با مدرک و او از احاطه ادراک

و

پرون چشم پسر در میایده جمال او خیره و باید سر نے ملاحظہ کمال اوت

تیر

[ocr errors]
« PreviousContinue »