Page images
PDF
EPUB

نیست جون مرتبه الویت و ربوفت و رتبه عورات

القد

ولیت پس اطلاق اسانی مرتبه الکیت مثلا چون اینه در حمن و غیر ما بر مراتب کونه عین کفتر و من زنده ام همچین اطلاق اسامی مخصوصه بمراتب گونه بر ترسیبه

است نایت ضلال و نهایت خذلان باشد ای برده کان که صاحبین زند صیت مسته فی میرسی مرتبه از وجود سکسی ادا کر حفظ مراتب کتنی دینی موجود دقیقی کی شرفت و آن بین وجودش و متنی مطلق است اما او را مراتب بسیار است اول مرتبه لاتین و عدم انحصاریست و اطلاق از سرقتیه و اعتبار از ثبت شده است از اضافت نفوت

معین بهمان شان در همان حضرت و اشیاء موجود ؟ عبارت انداز نعیات وجود با عبار این ابن طاهر وجود باثار و احکام قانی اشان با خود و وجود متعین بهمین اعتبارات بر وجهی که خانی میشه در باطن وجود پنهان باشند و احکام و اثار ایشان با همه وجود دا زیرا که زوال صور علمیت از باطن وجود مجالست والا

جبل بازم آید

وجوه و اعتبارات وجود در خارج و در علی عار ضرات بود و پر اها خلات عام شویم تمام شده مکان برات وجود حقیقت وجود اگر بر جمیع موجودات زنی سبع

و خارجی مقبول و محمول میشود اما او را مراتب متفاوت و در هر مرتب او را اسامی و صیفات

..

استفهای مطلق از مقید با تبار دانست و الا ظهور را تمام اتوپ و حق نسب روچست بی مید از مجالات

ای باعث شوق علیم خوابی و فرع طلب نیست مطلوبی گرامین بی من نبود بی من نبود نظامه نشو و جال محبوبی

ل بلکه متن حقیت و هم محوب اور سم طالب چیست و هم مطلوب او مطلوب رمجوبت در مقام تبع امیدت جمع و طالب و محبت در مرتبه تفصیل و کثرت

ای غیر ترا بسوی توپ روی عالی ز تو سب بنی داریشی دید نمه طالبان مطلوب از آن بلکه تو سی و در میا نبشی توسی در چیست مرضی نین و جو دست در حضرت علم بابارشانی کی آن لیے منظر اوست با نیاز و وجود

مطلق نے مقید نباشد و مقید بی طلق

صورت نه بندد اما مقید محتاجت مطلق و مطلق

[merged small][subsumed][ocr errors]

ایک طرف خیا که میان حرکت ید و حرکت مفتاح که درید

ای هر قدر کرتی جان عالم توپ را تو خود پدری

مانی

ا تور هم بهانه امارات ما را تو حجت را برای و ایضا مطلق مستلزم تنقید پست از مقدات على جبل البدله مستلزم مشید مخصوص و جون مطلق ابدالی نیست فبله احتاج همه مقیدات اوست لاغیر قرب تو با باب علا شوارت ملی با تو فضلا از توان یا به هرکه بود توان گرین بی توبی ملی ترا بدل شوان کے ای ذات رفع توز جو عرین فصل گرمت نیت ملی راض

صفا

ن امر وجود و عدم آن موجب تغیریت وجو دوستی حیه او پست بلکه مبتنی بر تبدل نسب و اضا فانستان تقتضی تغیر در ذات نیا اگر مه و از زمین زید برخیزد و بر سیارش نشیند نسبت زید با او مختلف شود و ذاتش با مات چقه خود پنهان برقرار و بچه تبنت وجود بواسطه تلبس ، مور شرف زیادتی کمان کرد چویت طور منظار چند نقصان پذیر و نور افتاب پرند اک و په تا به هیج تغیر باطت نورت او را نباید ز از سگ بوی کرد و نه ازکان یک وزن دار اره ناز کا انکت

اراد

ون خور من نوع خود با براک و پلید اکرتب باشید نی نور وی این میدان منی کی دینی را که افزاید

« PreviousContinue »