میں بر که از کروم مسلمان کی ایک برد کرکنی مسلم می شود بروان یارب زد وگون بی نیاز را طلب محرم راز کردن زان ره که روی تست باردار این رساله ایست مستمی بلواح در بیان معارف ومعانی که بر الواح اسرار و ارواح ارباب عرفان واصحاب ذوق و وجدان لال گشته بعبارات لابقه و اشارات برویم موقع که وجود مقصد پی این پا را در میانه مید و وبساط عراض و سماط اعتراض نشیند چهار را در گفت واری و ادری نی می خرمنضیب ترجمانی نی و به غیر از نشون سخن برانی نی مربی که امیر ا حقیقت کونم از نم نبود هر چه کهاری اکی که ناما وان سپندارد مطب کی ترجمانی اولی شه کری چندو روش خریدان و ترجمه حدیث عالی سندان باشد زمینه مدان معلمان رسانند شاه همدان مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلبِينَ تَحتَ إِن که ترا نیست پس داده است در درون تو جرنگ دل نهاده است تا د محبت دیگری باشی و یک دل واز غیر و معوض و بر و قبل - اهنگ یک دل را بصدیان کنی و سربازه را در پی مقصدی اور سینے .. .. واحد پردازی جمعی کان بزند که تبعیت در جمع اسباب در تفرقه ابد ماندند فرقه متقین دانی شد که جمع اسباب از اسباب تفرقه است دست از همه افشاندند ا در دل تو هر از گاز همه مشکل شود آسوده راه انیمه چون شعر قد داست خاصی می دالر اسکی سپارو بگزاریم. و مادام که تفرقه در پورا در مذیب بال جسم مرادی لاواندا اس نیپنا ہے ناپے خود جہل نے انکے ای سالک پنیر سراب کی کی جز راه وصول بت اریا نوری چون علت تفرقه است اسان جمعیت دل مرجع اسان جاری الحال طلب کال در درونی انکل احوال محمت مند رسید خند |